چگونه می توانم از تو دور بمانم،
وقتی که در هر نفسم جای داری
و زمزمه روزانه لبهای من تکرار اسم توست...
چگونه می توانم دلتنگ تو نباشم
وقتی که از دلتنگی سخن می گویی
و فاصله ها بین من و تو جدایی انداخته است،
چگونه میتوانم خاطراتت را از یاد ببرم
وقتی هر لحظه برایم تداعی می شود
و اشک را بر روی گونه ام جاری می سازد...
چگونه می توانم روزهای عمرم را بدون تو سپری کنم
وقتی طلوع و غروب خورشید بی تو معنایی ندارند
راستی چگونه...
چگونه می توانم جدا از تو بودن را تحمل کنم
وقتی که بی محابا دوستت دارم
و بودنم را
برای با تو بودن می خواهم...
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در جمعه 27 خرداد 1390برچسب:
,
ساعت
12:5 توسط رها
| |